"راز پاسخ پرسشهای گذشته، حال و آینده است"
«رالف واندو امرسون, Ralf Wando Emersson»
"شما جهان خود را میسازید، همانگونه که در آن پیش میروید"
«چرچیل , Cherchil»
6"زمـان وجود ندارد، زمان توهمی بیش نیست "
«آلبرت انیشتن , Albert Annishtain»
"شکر گزاری روزانه، یکی از راههای دریافت فراوانی و ثروت است"
«والاس والتز , Walas Waltze»
"هر آنچه ما هستیم، نتیجهی افکار خود ماست"
«بودا , Booda»
ü"اگر کارها را به کائنات بسپارید، از آنچه دریافت میکنید متعجب خواهید شد، معجزهها اینگونه رخ میدهند"
"چه فکر کنید که میتوانید و نمیتوانید، در هر صورت حق با شماست"
«هنری فورد , Henrry Ford»
ü"به دنبال خوشیها بروید،کائنات درهایی را برایتان خواهدگشود که دیگر بین شما و خواستههایتان دیواری نخواهدبود"
«جوزف کمل , Jozef Kamel»
"با هرچه مقابله کنید، ایستادگی میکند"
«کارلی یونگ , Karlli Yong»
Show me the meaning of being lonely
|
نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جانِ بی زبان…
پرسه ایی آغاز کردیم در خیال ، دل به یاد آورد ایام سرد
از جدایی یک دوسالی میگذشت . یک دوسال از عمر رفت و برنگشت.
دل به یاد آورد اول بار را ، خاطرات اولین دیدار را…
آن نظر بازی ، آن اسرار را ،آن دو چشمِ مستِ آهو وار را …
همچو رازی مبهم و سربسته بود چون من از تکرار او هم خسته بود…
آمد و هم آشیان شد با من او ، هم نشین و هم زبان شد با من او…
خسته جان بودم که جان شد با من او ، ناتوان بود و توان شد با من او…
دامنش شد خوابگاهِ خستگی ، اینچنین آغاز شد دلبستگی…
وای از آن شب زنده داری تا سحر ، وای از آن عمری که با او شد به سر…
مستِ او بودم زدنیا بی خبر ، دم به دم این عشق میشد بیشتر…
آمد و در خلوتم دم ساز شد ، گفتگو ها بین ما آغاز شد…
گفتمش : در عشق پابرجاست دل ، گر گشایی چشمِ دل ، زیباست دل ،
گر تو ذورق بان شوی ، دریاست دل ، بی تو شامِ بی فرداست دل…!
دل زعشقِ روی تو حیران شده ، در پیِ عشقِ تو سرگردان شده…
گفت : در عشقت وفادارم بدان ، من تو را بس دوست میدارم ، بدان …
شوقِ وصلت را به سر دارم ، بدان ، چون تویی محمور حمارم بدان…
با تو شادی میشود غمهای من، با تو زیبا میشود فردای من …
گفتمش : عشقت به دل افزون شده ، دل ز جادویِ ُرخت افسون شده ، جز تو هر یادی به دل مدفون شده ، عالم از زیباییت مجنون شده…
بر لبم بُگذاشت لب یعنی خموش ، بر لبم بُگذاشت لب یعنی خموش
طعمِ بوسه از سرم بُرد عقل و هوش… در سرم جز عشقِ او سودا نبود ، بهرِ کَس جز او در این دل جا نبود ، دیده جز بر روی او بینا نبود ، همچو عشقِ من هیچ گل ، زیبا نبود …
خوبیِ او شهره ی آفاق بود. در نجابت، در نکوهی طاق بود…
روزگار اما وفا با ما نداشت ، طاقتِ خوشبختی ما را نداشت ، پیشِ پای عشقِ ما سنگی گذاشت ، بی گمان از مرگِ ما پروا نداشت…
آخرِ این قصه هجران بود و بس ، حسرت و رنج فراوان بود و بس …
یار ما را از جدایی غم نبود ، در غمش مجنونِ عاشق کم نبود …
برسرِ پیمان خود محکم نبود ، سهمِ من از عشق جز ماتم نبود…
با منِ دیوانه پیمان ساده بست . ساده هم آن عهد و پیمان را شکست …
بی خبر پیمان یاری را گسست ، این خبر ناگاه پُشـتم را شکست…
آن کبوتر عاقبت از بند رست ، رفت و با دلداری دیگر عهد بست …
با که گویم او که هم خون من است ، خصم جان و تشنه ی خونِ من است ؟
بخت بد بین وصل او قسمت نشد ، این گِــدا مَشمولِ آن رحمت نشد …
آن طلا حاصل به این قیمت نشد…
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست ، عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست ،
با چنین تقدیر بد تدبیر نیست … از غمش با دود و دم همدم شدم ، باد نوش غصه ی او من شدم . مستُ و مخمور و خراب از غم شدم ، ذره ذره آب گشتم ، کم شدم…
آخر آتش زد دل دیوانه را ، سوخت بی پروا ، پر پروانه را … !
عشقِ من ، عشقِ من ، از من گذشتی خوش گذر ، بعد از این حتی تو اسمم را نبر …
خاطراتم را بیرون کن ز سر ، دیشب از کف رفت ، فردا را نگر …
آخر این یکبار از من بشنو پند ، بر من و بر روزگارم دل مبند .
عاشقی را دیر فهمیدی چه زود . عشق دیرین گسسته تار و پود…
گرچه آب رفته باز آید به رود ، ماهی بیچاره اما مرده بود…
بعد از این هم آشیانت هرکس است ، باش با او ، یاد تو ما را بس است…
اینبار کارتپستال های زیبا رو براتون گذاشتم تا .......
برای دیدن عکسهای بیشتر به ادامه مطلب برید.
نظر یادتون نره...
ادامه مطلب ...
سلام، امروز با مطالب جدید و داغ اومدم..... اگه می خوای درمورد روز ولنتاین بیشتر بدونی به ادامه مطلب برو....واقعا خوشت میاد....
عکس های زیبایی هم در ارتباط با این روز گذاشتم که بدنیست اونا رو هم ببینید...(عکس های بیشتر در ادامه مطلب...)
اگه خوشتون اومد نظر بدید...
ادامه مطلب ...